تکیه گاه که میشوی
فراتر از یک کوه باید باشی
باید باشی هرکجا
حتی در انتهایِ یک خیابانِ باران خرده
از سیلِ اشکهایش
که بی پناه میشود
و آغوشِ هیچ رهگذری را
محرمِ خستگیهایش نمیداند
ببیند تو را
تا تو قدمهایش را یکی دو تا بردارد
خودش را رها کند میانِ بازوانت
باید باشی حتی میانِ خندههای بلندش
حتی میانِ شلوغیهایِ هرروزه
تکیه گاه که میشوی
مرد و زن ندارد
باید
همهی دنیا را
از بودنت
محکم بودنت
برایِ
او
بودنت آگاه کنی!
بازدید : 745
شنبه 26 ارديبهشت 1399 زمان : 17:37